کلکسیون گپ
عکلکسیون گپ
لباس گپ
کلکسیون برند گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
سیمرغ
[جدیدترین مدل های لباس کمپانی گپ Gap - جذاب عکسهای کلاه گپ]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 07 Jul 2018 06:44:00 +0000
کلکسیون گپ
عکلکسیون گپ
لباس گپ
کلکسیون برند گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
سیمرغ
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 07 Jul 2018 06:44:00 +0000
تزیین گلدان با سنگ های کوچک + آموزش
تا بـه حال بـه این فکر کرده اید کـه سنگ ریزه ها ممکن هست به چه کارتان بیـاید؟ درون این خودآموز بـه شما یـاد مـی دهیم با سنگ های کوچک، تزیین سطل پلاستیکی گلدون گلدانی بسیـار زیبا درست کنید. تزیین سطل پلاستیکی گلدون تنـها مشکل این گلدان وزن نسبتا زیـادی هست که بعد از چسباندن سنگ ها و ریختن دوغاب پیدا مـی کند.
با سنگ های کوچک، گلدانی بسیـار زیبا درست کنید
وسایل لازم به منظور تزیین گلدان:
• گلدان محکم پلاستیکی یـا سطل فلزی سبک و مقاوم
• چسب کاشی
• کاردک
• ابر
نحوه تزیین گلدان با سنگ :
سطح سطل را با کاردک آغشته بـه چسب کاشی کنید و بعد سنگ های کوچک را روی آن بچسبانید
با کاردک سطح سطل را آغشته بـه چسب کاشی کنید. تزیین سطل پلاستیکی گلدون به منظور تهیـه چسب کاشی مـی توانید بـه مغازه های ابزار فروشی مراجعه کنید. سپس سنگ های کوچک را دانـه دانـه روی سطل بچینید.
بعد از خشک شدن سنگ ها روی سطح کار دوغاب بریزید
به سنگ ها زمان بدهید که تا کاملا روی سطل جا بگیرند و محکم شوند، ممکن هست یک روز طول بکشد که تا چسب کاملا خشک شود. وقتی از سفت شدن سنگ ها روی گلدان مطمئن شدید، نوبت بـه مرحله دوغاب ریختن مـیرسد. تهیـه دوغاب درون منزل کمـی دشوار مـی باشد، اما خودم، چسب کاشی را با کمـی آب مخلوط و به عنوان دوغاب استفاده کردم و نتیجه دقیقا یکسان شد.
دردسر و زمان صرف شده به منظور درست این نوع دوغاب نیز کمتر مـی باشد. دقت کنید بـه قدری آب درون چسب کاشی بریزید کـه نـه شل باشد نـه سفت، وقتی آب را درون چسب ریختید آنرا خوب هم بزنید و روی سطح گلدانتان بریزید. وقتی دوغاب کاملا خشک شد، با یک ابر خیس روی سنگ ها بکشید که تا تمـیز شوند.
مـی توانید به منظور تزیین گلدان هایتان از سنگ های شیشـه ای، تیله و کاشی های خرد شده استفاده کنید
شما مـی توانید به منظور تزیین گلدان هایتان از سنگ های شیشـه ای، تیله و کاشی های خرد شده نیز استفاده کنید.
منبع : تزیین سطل پلاستیکی گلدون berdook.com
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 08 Jul 2018 06:14:00 +0000
متولدین امروز
رتبه اول سهمـیه ؛ کنکور 96 رشته تجربی
کارنامـه محمدهادی رضازاده رتبه یک سهمـیه(31 کشوری)کنکور 96رشته تجربی
دبیرستان استعدادهای درخشان شـهید بهشتی کاشان
رتبه اول کنکور 94 رشته زبان خارجی
کارنامـه آقای پویـا همدانیـان رتبه یک کنکور 94 رشته زبان خارجه
دبیرستان استعدادهای درخشان شـهید بهشتی کاشان
رتبه یک کنکور 91 رشته ریـاضی فیزیک
کارنامـه محمد استاد محمدی رتبه یک کنکور 91 رشته ریـاضی فیزیک
دبیرستان استعدادهای درخشان شـهید بهشتی کاشان
اوقات شرعی
اخبار مسابقات و المپیـادها
تبریک
آخرین خبرها
تابلو اعلانات
بارم بندی دروس
کادر دبیرستان
سوالات آزمون ورودی استعدادهای درخشان
مدارس سمپاد
آمار بازدید ها
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 08 Jul 2018 06:14:00 +0000
آموزش نقاشی خروس تاج دار
سلام بـه دوستان هنرمند و کوشا. اموزش نقاشی کشیدن تاج امروز قصد دارم به منظور شما یک خروس تپل و زیبا را آموزش بدهم. اموزش نقاشی کشیدن تاج بعد اگر از موضوع این نقاشی خوشتان مـی آید با ما همراه شوید.
برای شروع کار و پیش طرح کافی هست یک دایره درون صفحه ای کـه مـی خواهید نقاشی کنید بکشید.
در قسمت بالای دایره کـه محل قرار گیری سر خروس است، اموزش نقاشی کشیدن تاج یک دایره ی دیگر بـه عنوان چشم بکشید. همانند تصویر خطوط منحنی و ظریفی را به منظور نوک خروس تمرین کنید و بکشید.
خروس تاج دار
در این مرحله دو قسمتی کـه به خروس زیبایی مـی دهد را مـی کشیم. ابتدا تاج او را کـه شبیـه بـه تاج پادشاهی هست بر سر او مـی گذاریم. مـی بینید کـه چقدر ساده مـی توانید آن را بکشید و از کشیدن آن لذت ببرید. و حالا قسمت زیر نوک او را مـی کشیم. این قسمت شبیـه بـه یک قلب است.
پرهایی کـه به یک شنل شبیـه مـی باشد و بر روی شونـه های خروسمان افتاده هست را بـه وسیله ی خطوط زیگزاگ یـا هفت و هشت بکشید.
پرهای روی ی خروس را نیز همانند پرهای گردن، اما با فواصل کمتر بکشید. و اما بال یـا دست خروسمان را همانند تصویر زیر رسم کنید.
در انتهای پرهای جلوی بدن پرهای ظریفی را به منظور قسمت بالای پاهای خروس آماده کنید. که تا پاهایش بتواند درون زیر آن قرار گیرد. پاهای خروس نیز بسیـار ساده است. انگشتانش را مـی توانید با ظرافت و دقت رسم کنید.
مرحله آخر دم پنج پری هست که یکی دیگر از جلوه های زیبایی خروس مـی باشد. بعد از کشیدن آن مـی توانید جزئیـاتی کـه دوست دارید را بـه آن اضافه و رنگ آمـیزی کنید.
: اموزش نقاشی کشیدن تاجنویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 06 Jul 2018 23:35:00 +0000
کلکسیون گپ
عکلکسیون گپ
لباس گپ
کلکسیون برند گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
کلکسیون گپ
سیمرغ
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 07 Jul 2018 06:44:00 +0000
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 19:02:00 +0000
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 12:07:00 +0000
سلامـی با عطر و طعم و گرمای یک فنجان قهوه داغ درون این شب سرد زمستانی, تقدیم بـه شما دوستان هم محله ای.
امشب با قسمت دوم خاطرات و تجربیـاتم درون خدمت شما هستم…
سراپا خیس بودم و تمام بدنم از شدت ترس و سرما و شاید هم شرمندگی بخاطر دعوایی کـه در مدرسه بـه راه انداخته بودم مـیلرزید.
معلم مرا روی یک صندلی نشاند و یک لیوان چای گرم دستم داد و گفت: انشا درباره محله ما همـینجا منتظر باش, بـه مادرت تلفن کردم و بهش گفتم سریع بیـاد ببردت خونـه.
از خانـه ما که تا مدرسه راه زیـادی نبود. انشا درباره محله ما پیـاده با قدم های معمولی مـیشد ظرف ۲ یـا ۳ دقیقه این راه را پیمود. انشا درباره محله ما مادرم با عجله خودش را بـه مدرسه رساند و بعد از کمـی صحبت با آقا معلم با هم بـه خانـه رفتیم.
ظهر کـه پدرم از سر کار بـه خانـه آمد, مادرم ماجرا را برایش شرح داد. هرگز شدت عصبانیتش را بعد از شنیدن حرف های مادرم فراموش نمـیکنم!.
فردای آن روز پدر و مادرم بـه مدرسه ام رفتند و با وجود مخالفت ها و توضیح و اسرار های مدیر مدرسه و آقا معلم درخواست انتقالم را بـه یکی از مدارس عادی د. بـه خوبی یـادم هست کـه بعد از امتحانات ثلث اول بـه مدرسه عادی منتقل شدم.
اوایل بـه قدری از این انتقال خوشحال بودم کـه در پوست خودم نمـیگنجیدم!. خوشحال از این کـه مـیتوانستم مثل بقیـه های همسایـه درون یک مدرسه درس بخوانم و به خیـال خودم مثل آنـها بشوم!. خوشحال از این کـه دیگر نـه کتکی درون انتظارم بود و نـه صدای بلندی!.
خوشحال از این کـه دیگر نـه لیلی حوزکی بود و نـه حوز پر از آب و یخ وسط آن!.
خوشحال از تنـها نبودن, موقع رفتن بـه مدرسه و برگشتن بـه خانـه!!!
ولی افسوس کـه این خوشحالی ها, کم کم درون مقابل مشکلاتی کـه سر راهم قرار گرفت و مثل پرستویی کـه در چنگال شاهین اسیر شود رنجم داد و شکنجه ام کرد, مشکلاتی کـه فراتر از توان یک بچه ۹ ساله بود, کم کم رنگ باخت!.
چند روز کـه از تحصیلم درون مدرسه عادی گذشت, کم کم متوجه شدم کـه توان درک مطالبی را کـه معلم موقع تدریس درس ریـاضی سر کلاس بیـان مـیکند ندارم. بـه علاوه: کتاب ها و دفتر هایم بیش از حد بزرگ بودند و موجب مزاحمت به منظور دوستانی مـیشدند کـه با هم روی یک نیمکت مـینشستیم. مدیر مدرسه به منظور رفع این مشکل یک نیمکت جدید بـه کلاسمان آورد و تنـها روی آن نیمکت جایم داد. از آن بعد مجبور شدم تنـها بر روی یک نیمکت نشسته و به معلم گوش کنم!. اگری درون اینجا پستم را بخواند کـه از نزدیک با من تعامل داشته و روحیـاتم را بشناسد, مـیتواند بفهمد کـه این اتفاق که تا چه اندازه به منظور من کـه همـیشـه از تنـهایی گریزانم درد نااراحت کننده بود!…
تنـهایی چیزیست کـه همـیشـه از آن گریزان بوده ام!. درون بچگی از تنـهایی مـیگریختم بـه این دلیل کـه موجب ترس و وحشتم مـیشد, امروز هم کـه بزرگ شده ام باز از تنـهایی گریزانم بـه این دلیل کـه به شدت غمگینم مـیکند و موجب دلتنگیم مـیشود.
به این ترتیب همان طوری کـه تابستان ها سراسر طول روز را بـه امـید آمدن شب مـیگذراندم که تا از تنـهایی نجات پیدا کنم, درون کلاس هم سراسر زمان تدریس معلم را بـه امـید آمدن زنگ تفریح مـیگذراندم کـه بتوانم باز دست درون دست دوستانم قدم ب و با آنـها حرف ب و حرف هایشان را گوش کنم.
چند هفته ای بـه این منوال گذشت که تا این کـه یک روز احساس کردم دیگر تحمل این وضع برایم امکان پذیر نیست. اتفاقا همان روز آقا معلم مـهربانی کـه تدریس نابینایـان را درون مدرسه خاص بـه عهده داشت بـه مدرسه ما آمده بود که تا از حال و وضعم جویـا شود. وقتی بـه دنبالم آمدند و مرا بـه دفتر پیش معلم قدیمـیم بردند, بغضی کـه چند هفته بود بـه زحمت درون گلویم خفه اش کرده بودم سر باز کرد و اشک هایم آرام از گوشـه چشمم سرازیر شدند…
آقا معلم دلیل ناراحتیم را پرسید. با صداقت کودکانـه ای کـه هنوز هم آثارش درون وجودم هست, حقیقت را برایش بازگو کردم.
از روی صندلی بلند شد, دستم را درون دستش گرفت و از خانم معاون خواهش کرد کـه از معلم بخواهد چند دقیقه از وقت کلاس را درون اختیـار ما بگذارد. دست درون دست آقا معلم وارد کلاسمان شدم, بچه ها بـه احترام همراهم از جا بلند شدند. او نگاهی بـه کلاس و نیمکت ها انداخت. سپس آرام بـه خانم معاون گفت: درسته کـه اگر سه نفر روی این نیمکتا بشینن, کتابای م مزاحم دو نفر دیگه مـیشـه. ولی اگر دو نفر باشن دیگه این مشکل پیش نمـیاد. معاون با تردید و لکنت گفت: حرف شما درسته ولی آخه …
با وجود بچگی مـیتوانستم بـه خوبی بفهمم کـه ادامـه حرفش چیست. او مـیخواست بگوید: آخهی حاضر نیست با فروغ تنـها روی یـه نیمکت بشینـه …
آقا معلم هم بـه خوبی مـیتوانست ادامـه این حرف را حدس بزند. درست هست که درون آن لحظه نمـیتوانستم چهره اش را ببینم, ولی بـه خوبی توانستم ناراحتی را درون صدایش حس کنم!.
رو بـه هم کلاسی هایم کرد و با صدایی کـه از شدت ناراحتی کمـی مـیلرزید گفت:
بچه ها؟ی بین شما هست کـه حاضر باشـه با من بدون نفر سوم روی یـه نیمکت بشینـه؟
اطمـینان صد درون صد داشتم کـه هیچ به منظور نشستن درون کنارم داوطلب نخواهد شد.
در مـیان حیرت و نا باوری, شنیدم کـه خانم معاون تعداد دست های بالا گرفته شده را شمرد. ۱۰ نفر بودند. بیشتر از شاگرد ظعیف های کلاس کـه همـیشـه منتظر یک شاگرد قوی بودند کـه در درس ها بـه آنـها کمک کند. اینجا بود کـه زندگی اولین درس خودش را بـه من دیکته کرد:
انسان ها اغلب, جایی هستند کـه منافعشان ایجاب مـیکند!…
به این ترتیب, با کمک آقا معلم از تنـها نشستن درون سر کلاس ها معاف شدم و این خود موجب شد بهبود قابل توجهی درون وضعیت درس هایم حاصل شود.
وقتی امتحانات ثلث دوم شروع شد, اضطراب و مشکلاتم چند برابر شد. دیگر اینجای نبود کـه با خط بریل آشنایی داشته باشد. به منظور این کـه بتوانم امتحان بدهم, بایدی پیدا مـیشد کـه از روی سؤال ها برایم بخواند و جواب هایم را بنویسد.
دوستان عزیز هم محله ای؟ شما مـیدانید کـه اگر کودک نابینایی بخواهد درون مدرسه عادی درس بخواند نیـازمند بـه داشتن دبیر رابط مـیشود و من درون اولین سال ورودم بـه مدرسه عادی از داشتن دبیر رابط محروم بودم. درون سال های بعد هم کـه همان معلم دلسوز قبول کرد دبیر رابطم درون مدارس عادی باشد, بـه دلیل حجم بالای کار بـه خوبی نمـیتوانست بـه من رسیدگی کند و بیشتر مشکلاتم بـه همان صورت اول, باقی ماندند.
به خوبی یـادم مانده کـه موقع امتحانات ثلث دوم و سوم پیدا ی کـه برای امتحان کمکم کند که تا چه اندازه موجبات زحمت مسئولین مدرسه را فراهم کرد.
بالاخره بـه هر ترتیبی بود سال سوم ابتدایی را بـه پایـان رساندم و وقتی تابستان شروع شد, مثل سال های قبل با خانواده ام بـه روستا و خانـه پدر بزرگ رفتم.
هر روز صبح زود همراه پدر و مادرم بـه مزرعه مـیرفتم. آنـها مشغول کار مـیشدند و من بـه حال خودم رها مـیشدم. محارت سواری را بـه خوبی از پدرم آموخته بودم و این موجب مـیشد کـه روز ها نسبت بـه قبل کمتر احساس ملال و تنـهایی کنم.
یک روز سوار مارال نیلی مشغول تاخت و تاز و خنده و بازی بودم کـه به یک باره فکری بـه سرم افتاد:
چه لذتی مـیده اگر بتونم دهنـه رو رها کنم و بدون این کـه به چیزی دست ب, روی دو پا موقع حرکت اسب روی رکاب بایستم!. همـیشـه شنیده بودم کـه دایی کوچکم به منظور خود نمایی و هم لذت این کار را انجام مـیدهد و با خودم فکر کردم چرا خودم را از این لذت محروم کنم؟
این کار را انجام دادم و در کمال تعجب متوجه شدم کـه به خوبی از بعد انجامش بر مـیآیم. از این موفقیت از شادی سرمست شده بودم و سر از پا نمـیشناختم. ۱ بار دیگر هم این کار را انجام دادم و این بار از شادی دلم مـیخواست به منظور خودم کف ب و خودم را تحسین کنم. ولی به منظور بار سوم کـه تلاش کردم این کار را انجام دهم, عموی بزرگم از دور متوجهم شد و دوان دوان بـه سمطم آمد و با نـهایت خشونت و عصبانیت گفت:
مگه تو عقل تو سرت نیست بچه؟ من کـه یـه مرد بزرگ و سالمم انجام این کار برام خطرناکه, چه برسه بـه تو. یک بار دیگه ببینم این حرکتو انجام دادی اسبو ازت مـیگیرم!…
این کـه تا چه اندازه از این سرزنش خشم آلود عمو ناراحت و هم عصبانی شدم اصلا برایم قابل وصف نیست. بچه ای لج باز و خود رأی و در عین حال رنج کشیده بودم کـه حاضر نبودم از هیچ بغیر از پدرم و پدر بزرگم حرف تند بشنوم. بـه همـین خاطر باز آن حس انتقام جویی بـه سراغم آمد و ادب و احترام بـه بزرگتر را فراموش کردم و گفتم: عمو جان؟ خودم پدر دارم و تا پدرم هست تو حق نداری تو کارام دخالت کنی!. از جیب بغل خورجین زین اسب یک جعبه کبریت بیرون آوردم و گفتم: نگاه کن عمو!. نگاه کن, اگر یک بار دیگه دعوام کنی یـه چوب کبریت از این جعبه بیرون مـیارم و بعد از روشن ش مـیفرستم بـه مـهمونی مزرعه گندمت…
در آن لحظه احساس مـیکردم, بیشتر از آن درون زندگی رنج کشیده ام کـه اجازه بدهمـی بـه این راحتی ها اندک خوشی و تفریحم را خراب کند. بـه همـین خاطر بود کـه در حضور عموی بزرگم, چنین بی ادبانـه رفتار کردم.
حرف هایم کـه تمام شد با پا محکم بـه پحلوی اسب زدم و مارال شروع بـه دویدن بـه سمطی کرد کـه برای من کاملا نا معلوم بود. حتی زحمت این را بـه خودم ندادم کـه اسب را آرام کنم یـا دست کم سعی کنم بفهمم بـه کدام طرف مـیبردم.
وقتی خشمم کمـی فرو نشست و به خودم آمدم, متوجه شدم کـه نسیم خنکی بـه صورتم مـیخورد. نسیمـی کـه بوی مخصوص رودخانـه را با خودش مـیآورد. کنار رودخانـه پایین دست مزرعه پدرم بودم! …
مادرم بار ها و بار ها گفته بود کـه به هیچ وجه نباید تنـها بـه کنار رودخانـه بروم. دلیلش را پرسیده بودم و او درون جواب پرسشم فقط گفته بود: چون خیلی خطرناکه. ولی چرا خطرناک بود؟ این چیزی بود کـه نمـیدانستم. بـه همـین خاطر یک روز از برادرم پرسیدم: رودخانـه و کنار آن برایم چه خطری مـیتواند داشته باشد؟
جوابش کاملا واضح و بی ابهام بود: اولا: اونجا مار سمـی زیـاد هست. دوما: تو نمـیتونی ببینی کـه دقیقا چه موقع بـه لبرودخونـه نزدیک مـیشی و اونجا پوشیده شده از چمن ها و سبزه های خیلی لغزنده. اگر تصادفی لیز بخوری بدون شک پرتاب مـیشی توی آب و خفه شدنت حتمـی هست. درون ضمن: مردم روستای اون طرف حیوونایی مثل رو به منظور چرا کنار آب مـیبندن و اگر تصادفا بـه یکیشون نزدیک بشی, چون نمـیبینیشون کـه از دستشون فرار کنی, احتمال این کـه بهت آسیب بزنن زیـاده. مفهوم شد بچه کوچولو؟
مفهوم بود! کاملا مفهوم بود. بـه همـین خاطر وقتی نسیم خنک را روی صورتم احساس و بوی رودخانـه را استشمام کردم و در نـهایت وقتی صدای مرغ های ماهی خار و مرغ آبی های وحشی را شنیدم, به منظور لحظه ای ترس تمام وجودم را فرا گرفت. ولی بعد با خودم فکر کردم: که تا وقتی سوار اسب هستم هیچ کدام از این خطر ها تحدیدم نمـیکند. بـه علاوه: صدای ماشین بزرگ کمباین را کـه مشغول درو گندم های عموی کوچکم بود از دور شنیدم و با خودم گفتم: اگر اینجا گم شوم و نتوانم راهم را پیدا کنم, عمو حتما من را مـیبیند و نمـیگذارد کـه اینجا سرگردان بمانم…
اما بدبختانـه, درون مورد اول, کاملا اشتباه مـیکردم و مارال نیلی رنگ بـه سرعت مرا با خود بـه عمق خطر برد.
تا بتوانم بـه خودم بیـایم و بفهمم کجا هستم و به فکر چاره بیفتم اسب بـه داخل آب شیرجه زد و ناگزیر سوارش را هم با خود برد …
اسب وارد آب شد و شروع بـه شنا کرد, اما باز هم زیـاد نترسیدم و آرامشم را حفظ کردم. اگر مـیتوانستم همانطور خوب تعادلم را حفظ کنم بدون مشکل بـه آن طرف رودخانـه مـیرسیدم و از خطر مـیجستم. ولی اسب به منظور این کـه بتواند راحت تر شنا کند تکان شدیدی بـه خودش داد و چون من کوچکتر از آن بودم کـه بتوانم با وجود این تکان شدید باز هم تعادلم را حفظ کنم, بـه داخل آب افتادم! …
اطمـینان پیدا کردم کـه بیشتر از دو یـا نـهایتا سه دقیقه بـه آخر عمرم نمانده. با این حال رودخانـه پر بود از نی های بلندی کـه توانستم دست هایم را محکم بـه آنـها بگیرم و سرم را از زیر آب بیرون بیـاورم. ولی این وضع بیشتر از چند دقیقه نمـیتوانست دوام داشته باشد. بالاخره دست هایم خسته مـیشدند و آن وقت کار تمام بود!. ولی قبل از این کـه دست هایم کاملا خسته شوند و به ناچار, نی ها را رها کنم, دستی قوی و بزرگ را روی شانـه هایم احساس کردم و بعد صدای مـهربان عموی کوچکم را کـه گفت: خدا رو هزار بار شکر!. بعد ها فهمـیدم کـه از همان لحظه کـه اسب وارد حریم رودخانـه شده عمویم متوجه گردیده و به دنبالم آمده بود …
این اتفاق موجب شد کـه من اسب قشنگم را به منظور همـیشـه از دست بدهم!. پدرم از ترس این کـه اتفاق مشابهی برایم بیفتد بـه سرعت به منظور مارال قشنگم یک مشتری خوب پیدا کرد و اسب را بـه او فروخت!. این اولین بار بود کـه در زندگی, طعم از دست چیزی را کـه با تمام وجود دوست داشتم چشیدم!…
بقیـه دوران ابتدایی را خیلی یک نواخت گذراندم. تنـها چیزی کـه در ادامـه شرح این دوران لازم هست اینجا بنویسم این هست که درون شروع هر سال تحصیلی با مشکل فراهم نبودن کتاب مواجه مـیشدم و معمولا که تا اواخر آبان یـا اوایل آذر ماه مجبور بودم بدون کتاب بـه مدرسه بروم.
تا سال چهارم ابتدایی بخاطر کمک های بی دریغ مادر عزیزم, نبود کتاب درون ماه های اول سال مشکل زیـادی برایم ایجاد نمـیکرد. ولی درون اواخر این سال با بـه دنیـا آمدن های دو قلویم فاطمـه و زهرا, از کمک درسی مادر بـه کلی محروم شدم!.
نگهداری و مراقبت از دو نوزاد دو قلو بـه قدری سخت و وقت گیر بود کـه دیگر مادرم نتوانست وقتی به منظور کمک بـه من اختصاص دهد و به همـین دلیل سال پنجم ابتدایی برایم از سخت ترین سال های تحصیل پر مشقتم محسوب مـیشود!…
به هر حال دوران ابتدایی با تمام سختی ها و خوشی هایش تمام شد و من وارد دوران راهنمایی شدم. اکنون دیگر بـه مشکلات تحصیل درون مدارس عادی عادت کرده بودم و گاه گاهی از نعمت داشتن دبیر رابط هم برخوردار مـیشدم.
تنـها چیزی کـه در این دوران موجب آذار و اضطرابم شد یـادگیری حروف انگلیسی بـه خط بریل بود. معلم دوران ابتدایی کـه حالا دبیر رابطم محسوب مـیشد خیلی درون یـاد گیری حروف و اعداد انگلیسی بـه خط بریل بـه من کمک کرد ولی چون این کار خیلی دیر شروع شد زمـینـه ضعفم درون درس انگلیسی را از همان اول کار فراهم ساخت …
از جمله قشنگترین خاطراتم درون دوران راهنمایی هم کاری با جناب آقای سفری, یکی از مربیـان کودکان نابینا و نا شنوا بود. زمانی کـه با این مرد فعال, با گذشت, هنر مند و صاحب فکر آشنا شدم بـه تازگی از شـهر شیراز بـه شـهر کوچک ما آمده بود. قبل از آمدنش بـه اقلید, مدیریت مدرسه نابینایـان شوریده شیراز را بر عهده داشت, بـه همـین خاطر بـه خوبی با نابینایی و نابینایـان آشنا بود.
آقای سفری یک گروه سرود متشکل از نا شنوایـان و نابینایـان تشکیل داد. البته بهتر بگویم: یک گروه متشکل از ناشنوایـان و تنـها یک فرد نابینا. برنامـه این گروه بـه این صورت بود کـه فرد نابینا از روی دکلمـه ای کـه نوشته خود آقای سفری و عنوانش صدای خدا بود مـیخواند و نا شنوایـان با زبان اشاره آن دکلمـه را اجرا مـید. به منظور این کار بـه فرد نابینایی نیـاز بود کـه توان دکلمـه خوانی را داشته باشد و ایشان من را به منظور این برنامـه مناسب تشخیص دادند.
اسم گروهمان را گروه شیدا گذاشتیم و کار را شروع کردیم. اوایل فقط درون جشن های شـهر کوچک خودمان برنامـه اجرا مـیکردیم و برنامـه هم فقط یکی بود: دکلمـه صدای خدا. مضمون این دکلمـه درد دل یک فرد ناشنوا با خدا بود. یـادم هست اولین بار کـه در یک مراسم این برنامـه را اجرا کردیم بیشتر حاضرین متاثر شده بودند و حتی بعضی ها گریـه مـید.
آقای سفری از نتیجه کار خود راضی شد و به شور و شوق آمد. چند متن دیگر بـه قلم خودش نوشت و آن ها را به منظور تبدیل بـه بریل درون اختیـار من قرار داد و در ضمن, متن های جدید را به منظور اجرا بـه زبان اشاره تنظیم کرد و تمرین ها را شروع کردیم.
بعد ها تمام مدارس خاص استان فارس گروه ما را شناختند و مدام به منظور اجرای برنامـه درون مراسم ها بـه شـهر های مختلف دعوت مـیشدیم.
به قدری همراهی با این آقای بزرگوار درون این سفر ها برایم لذت بخش بود کـه قادر بـه وصفش نیستم.
در حال حاضر حدود ده سال از آن روز های شیرین مـیگذرد, ولی با این وجود دل تنگی من به منظور آن سفر ها, مصاحبت با آقای سفری و اجرای برنامـه با دوستان نا شنوا بـه قوت خود باقیست. بـه کمک این مرد دل سوز و فعال بود کـه من بـه استعداد خود درون دکلمـه خوانی و تا حدود کمـی درون نوشتن پی بردم.
بعد ها فهمـیدم کـه هدف اصلی سرپرست گروه ما از تمام این کار ها این بود کـه به دانش آموزان نا شنوایش که تا حدودی حرف زدن با زبان معمولی را بیـاموزد و دست کم یک نفر نابینا را با زبان اشاره و همچنین اشاره هایی کـه معمولا افراد کاملا سالم از نظر جسمـی, آنـها را درون تعاملات روزمره خود بـه کار مـیبرند آشنا سازد.
افسوس کـه نظیر این مربی درون شـهر های کوچک زیـاد پیدا نمـیشود و او هم سال های آخر خدمت خود را بـه دولت مـیگذراند و خیلی زود باز نشسته شد و رفت و با رفتنش تمام آن فعالیت های قشنگ, مفید و نشاطآور هم محو و نابود شدند! …
دوستان عزیزم؟ احساس مـیکنم کـه برای امشب که تا همـینجا کافیست. منتظر ادامـه خاطراتم درون پست های بعدی باشید.
تا درودی دیگر, بدرود.
نویسنده و منبع: فروغ | تاریخ انتشار: Fri, 04 Jan 2019 07:27:00 +0000
پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
کمبود آب (انگلیسی: دانشگاه ها بستر را برای جلوگیری از فرار مغزها فراهم کنند Water scarcity) شامل تنش آب، دانشگاه ها بستر را برای جلوگیری از فرار مغزها فراهم کنند کمآبی و بحران آب است. دانشگاه ها بستر را برای جلوگیری از فرار مغزها فراهم کنند مفهوم تنش آب نسبتاً جدید است. دانشگاه ها بستر را برای جلوگیری از فرار مغزها فراهم کنند تنش آب مشکل درون یـافتن منابع آب شیرین به منظور استفاده است، کـه علت آن تخلیـه منابع است. بحران آب وضعیتی هست که درون آن آب قابل آشامـیدن و غیر آلوده درون یک منطقه کمتر از تقاضای آن است.[۲]
نقشـههایی وجود دارند کـه نشاندهندهٔ آب موجود درون طبیعت هست و کشورهای با حجم پایینتر یـا بالاتر آب قابل استفاده را مشخص مـیکند. برخی دیگر نسبت آب موجود بـه جمعیت را دارند. رویکرد معمول رتبهبندی کشورها بر مبنای مـیزان منابع آب موجود درون سال بـه ازای هر فرد است. به منظور مثال، با توجه بـه شاخص تنش آب فالکنمارک[۳]
، زمانی گفته مـیشود یک کشور یـا منطقه «تنش آبی» دارد کـه منابع آب سالانـه آن کمتر از ۱۷۰۰ متر مکعب بـه ازای هر فرد درون سال است. درون سطحی بین ۱۷۰۰ و ۱۰۰۰ متر مکعب بـه ازای هر فرد درون سال، کمبود آب دورهای یـا محدود را مـیتوان انتظار داشت. هنگامـی کـه منابع آب کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب بـه ازای هر فرد درون هر سال باشد، کشور با «کمبود آب» مواجه است.[۴]فائو وابسته بـه سازمان ملل متحد بیـان مـیکند کـه تا سال ۲۰۲۵،
۹/۱مـیلیـارد نفر درون کشورها یـا مناطق با کمبود آب مطلق زندگی مـیکنند، و دو سوم از جمعیت جهان تحت شرایط تنش خواهند بود. بانک جهانی مـیافزاید کـه تغییرات آب و هوایی مـیتواند تغییر الگوهای آینده دستیـابی بـه آب و استفاده از آن را موجب شود، درون نتیجه افزایش مـیزان تنش آب و ناامنی، هر دو درون مقیـاس جهانی بـه آب بستگی دارند.[۵]
یکی دیگر از اندازهگیریها، بـه عنوان بخشی از یک ارزیـابی گستردهتر از مدیریت آب درون سال ۲۰۰۷،[۶] با هدف ارتباط درون دسترس بودن آب و چگونگی استفاده از منابع درون نظر گرفته شد؛ بنابراین کمبود آب بـه دو بخش «فیزیکی» و «اقتصادی» تقسیم شد. کمبود آب فیزیکی زمانی هست که آب به منظور برآورده تمام خواستهها کافی نیست، از جمله آب مورد نیـاز به منظور کارایی مؤثر اکوسیستم. مناطق خشک اغلب از کمبود آب فیزیکی رنج مـیبرند. گاهی نیز بـه نظر مـیرسد کـه آب فراوان هست اما درون جایی منابع بیش از حد مصرف مـیشوند، مانند زمانی کـه زیرساختهای هیدرولیکی به منظور آبیـاری، بیش از حد توسعه یـافتهاند. نشانـههای کمبود آب فیزیکی عبارتند از: تخریب محیط زیست و کاهش آبهای زیرزمـینی. تنش آب بـه موجودات زنده آسیب مـیرساند زیرا هر موجودی به منظور زندگی بـه آب نیـاز دارد.
کمبود آب اقتصادی، بعلت نبود سرمایـهگذاری درون آب یـا نا توانی انسان درون برآوردن تقاضای آن، ایجاد مـیشود. علائم کمبود آب اقتصادی عبارتست از نبود زیرساختها، با مردمـی کـه اغلب نیـاز بـه آوردن آب از رودخانـه به منظور مصارف خانگی و کشاورزی دارند. بخشهای بزرگی از آفریقا از کمبود آب اقتصادی رنج مـیبرند، افزایش زیرساختهای آب درون این مناطق مـیتواند بـه کاهش فقر کمک کند. شرایط بحرانی اغلب به منظور جوامع از لحاظ اقتصادی فقیر و از نظر سیـاسی ضعیف هست که درون محیط خشک زندگی مـیکنند بوجود مـیآیند. درون دیگر کشورها مانند هند مردم از کمبود آب نیز رنج مـیبرند. درون هند کمبود آب مشکل بزرگی است. مردم بر سر چاه مـیروند که تا برای نیـاز روزانـهٔ خود آب بیـاورند. بـه ویژه مردم تهیدست درون روستاها و شـهرهای بسیـار کوچک زندگی مردم بدون آب سخت هست البته به منظور چنین مردمـی کـه حرف گوش نمـیکنند و در مصرف آب بی احتیـاطی مـیکنند خودشان مـیخواهند با کمبود آب مواجه باشند. آنها آب را از۴۰ که تا ۵۰ کیلومتر دور از روستای خود فراهم مـیکنند.
پنجاه سال پیش، زمانی کـه جمعیت درون کره زمـین از نیمـی از جمعیت کنونی آن کمتر بود، درک مشترک این بود کـه آب یک منبع بینـهایت است. مردم مانند امروز ثروتمند نبودند، کمتر کالری مصرف مـید و گوشت کمتری مـیخوردند، بنابراین آب کمتری به منظور تولید مواد غذایی نیـاز بود. آنها بـه یک سوم حجم آبی کـه ما درون حال حاضر از رودخانـه برداشت مـیکنیم نیـاز داشتند. امروز، رقابت به منظور منابع آب بسیـار شدید تر است. دلیل این هست که درون حال حاضر بیش از هفت مـیلیـارد نفر بر روی زمـین وجود دارند، مصرف گوشت و سبزیجات و آب درون حال زیـاد شدن هست و رقابت به منظور آب درون بخشـهای صنعتی، شـهری و سوختهای زیستی بیشتر شدهاست.
مقدار کل منابع آب شیرین نیز بـه دلیل تغییرات آب و هوایی کـه موجب عقبنشینی یخچالهای طبیعی، کاهش جریـان رودخانـه و کوچک شدن دریـاچهها شده، کاهش یـافتهاست. بسیـاری از آبخوانها (سفرههای آب زیرزمـینی) کـه بیش از حد پمپ شدهاند بـه سرعت پر نمـیشوند. اگر چه کل منابع آب شیرین مورد استفاده قرار نگرفتهاست، بسیـاری آلوده، شور، نامناسب یـا غیرقابل دسترس به منظور مصارف شرب، صنعت و کشاورزی شدهاند. به منظور جلوگیری از یک بحران جهانی آب، کشاورزان حتما برای افزایش بهرهوری به منظور پاسخگویی بـه تقاضاهای رو بـه رشد به منظور مواد غذایی تلاش کنند، درون حالیکه صنایع و شـهرها بـه دنبال پیدا راههایی به منظور استفاده بهتر از آب باشند.[۷]
مقالهٔ نیویورک تایمز، «بررسی خشکسالی جنوب شرقی کمآبی را بـه جمعیت ربط مـیدهد، نـه گرم شدن زمـین»، یـافتههای پژوهشگران دانشگاه کلمبیـا درون مورد موضوع خشکسالی درون جنوب شرقی آمریکا بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ را خلاصه مـیکند. این یـافته درون مجله آب و هوا چاپ شد. آنها مـیگویند کمبود آب بیشتر ناشی از اندازه جمعیت هست تا از کمـی بارش باران. ارقام سرشماری نشان مـیدهد کـه جمعیت گرجستان درون بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۷ از ۴۸/۶ بـه ۵۴/۹ مـیلیون نفر رسیدهاست. بعد از بررسی دادههای بدست آمده از ابزار هواشناسی، مدلهای کامپیوتری و اندازهگیری حلقههای درخت کـه منعکسکننده بارش باران هستند، آنها دریـافتند کـه خشکسالی بیسابقه نبوده و ناشی از حالت طبیعی الگوهای آب و هوا و رخدادهای تصادفی آب و هوایی است. «خشکسالیهای مشابه درون طی هزار سال گذشته روی دادهاست»، پژوهشگران نوشتند: «صرف نظر از تغییرات آب و هوایی، انتظار مـیرود کـه در آینده چنین الگوهای آب و هوایی و با نتایج مشابه روی دهد.»[۸] همانطور کـه دما زیـاد مـیشود، بارش باران درون جنوب شرقی افزایش خواهد یـافت، اما بـه دلیل تبخیر ممکن هست حتی منطقه خشکتر شود. پژوهشگران با گفتن این مطلب نتیجهگیری د کـه هر بارندگی نتیجهٔ فرایندهای داخلی پیچیده درون جو هست و بـه دلیل مقدار زیـاد متغیرها پیشبینی بسیـار سخت است. مدیریت نامناسب درون مواجهه با موارد گفته شده، منجر بـه افزایش تنش بر منابع آب و همچنین افزایش هزینـههای اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. برداشت از منابع آب درون 50 سال اخیر، سه برابر افزایش یـافته و همـین امر موجب کمبود آب و افت سطح آبهای زیرزمـینی شده هست (World Bank, 2007b ; 2012). رشد پرشتاب جمعیت، سرانـهی آب را کاهش داده است. کاهش کمـیت با کاهش کیفیت ناشی از تخلیـهی فاضلابهای مضر و تداخل آب شیرین با آب شور همراه بوده است. علاوه بر این، تغییر اقلیم کـه شدت و تواتر خشکسالیها و سیلها را افزایش داده، مـیتواند تأثیر زیـانباری بر دسترسی آب درون اکوسیستمها بگذارد. طبق گزارش سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD, 2011)، که تا سال 2050 تقاضای جهانی آب 55 درصد افزایش خواهد یـافت. این امر بر رقابت درزمـینـهی آب درون برخی نقاط جهان و احتمال برداشت بیرویـهی منابع آب زیرزمـینی دامن خواهد زد. با توجه بـه چالشهای بیـان شده، جامعهی جهانی یـا حتما به فعالیتهای فعلی خود درون راستای تشدید تنشها ادامـه دهد و یـا حرکتی را جهت توقف یـا اصلاح آن آغاز کند. امروزه اهمـیت مدیریت مؤثر و پایدار آب بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. دستیـابی بـه پایداری بیشتر از طریق اجرای سیـاستهای مؤثر و استفاده از آب بهعنوان بستر اصلی رشد سبز، بسیـار حیـاتی است.[۹]
هنگامـی کـه به اندازه کافی آب آشامـیدنی مورد نیـاز وجود ندارد، خطر بحران آب حس مـیشود. با توجه بـه اینکه این مسئله یک نگرانی جهانی است، سازمان ملل متحد و دیگر سازمانهای جهانی مناطق گوناگونی را، مناطق دچار بحران آب درون نظر مـیگیرند. دیگر سازمانها مانند سازمان غذا و کشاورزی، استدلال مـیکنند کـه هیچ بحران آبی درون این مکانها وجود ندارد، اما کی حتما گامـهایی به منظور جلوگیری از بروز چنین بحرانی برداشته شود.
چندین نشانـه اصلی به منظور بحران آب وجود دارد.
بیماریهای ساری از راه آب و نبود آب بهداشتی لولهکشی یکی از علل عمده مرگ و مـیر درون سراسر جهان هستند. به منظور کودکان زیر پنج سال، بیماریهای ساری از راه آب علت اصلی مرگ و مـیر است. درون هر زمان، نیمـی از تختهای بیمارستان درون جهان توسط بیماران مبتلا بـه بیماریهای ساری از راه آب اشغال شدهاست. بـه گفته بانک جهانی، ۸۸ درصد از تمام بیماریهای ساری از راه آب توسط آب آشامـیدنی ناسالم، نبود بهداشت و بهداشت نامناسب ایجاد مـیشود. آب توازن شکننده اساسی به منظور تأمـین آب سالم است، اما عوامل قابل کنترل مانند مدیریت و توزیع منابع آب خود سهم بیشتری درون کمبود آب دارند.
گزارش سازمان ملل متحد ۲۰۰۶ کـه بر مسائل مربوط بـه حکومت بـه عنوان هسته اصلی بحران آب متمرکز است، مـیگوید: "آب بـه اندازه کافی به منظور همـه وجود دارد" و "کمـی آب اغلب بـه دلیل مدیریت نادرست، فساد، نبود نـهادهای مناسب، سستی بوروکراتیک و کمبود سرمایـهگذاری هم درون ظرفیت انسانی و هم درون زیرساختهای فیزیکی هست ". دادههای رسمـی همچنین نشان مـیدهند ارتباط روشن بین دسترسی بـه آب سالم و نسبت تولید ناخالص داخلی بـه درآمد سرانـه وجود دارد.[۱۰]
همچنین اقتصاددانان ادعا کردهاند کـه وضعیت کنونی آب بـه دلیل نبود حقوق مالکیت، مقررات دولتی و یـارانـهها درون بخش آب، باعث قیمت بسیـار پایین و مصرف بیش از حد بالای آن است.[۱۱][۱۲][۱۳]
پوشش گیـاهی و زندگی وحش اساساً بستگی بـه منابع آب شیرین دارد. مردابها ،باتلاقها و مناطق ساحلی وابسته بـه منابع پایدار آب هستند، اما اگر دستیـابی بـه آب کاهش یـابد، جنگلها و سایر اکوسیستمها نیز بـه همان اندازه درون معرض خطر تغییرات عمده خواهند بود. درون مورد تالابها، با گسترش جمعیت انسانی مساحت قابل توجهی از حیـات وحش گرفته شده که تا برای منابع غذایی و خانـهسازی استفاده شود. اما مناطق دیگری از کاهش تدریجی آب شیرین آسیب مـیبینند چون درون بالادست، به منظور استفاده انسان از منابع آب انشعاب گرفته مـیشود. درون هفت ایـالت از ایـالات متحده بیش از ۸۰ درصد از تمام تالاب تاریخی درون دههٔ ۱۹۸۰ پر شدهاند، که تا اینکه کنگره آمریکا قانون "no net loss"را به منظور حفاظت تالابها تصویب کرد.
در اروپا نیز از دست رفتن گستردهٔ تالابها و در نتیجه از دست رفتن تنوع زیستی رخ دادهاست. به منظور مثال بسیـاری از باتلاقها درون اسکاتلند با افزایش جمعیت انسانی گسترش یـا کاهش یـافتهاند. یکی از نمونـهها پورتلنتن موس (Portlethen Moss) و ابردین شایر (Aberdeenshire) است. کمبود آب مـیتواند منجر بـه خطرات عملی و تجاری به منظور طیف وسیعی از شرکتها و بخشها، از جمله صنعت سیمان شود، همانطور کـه توسط ابتکار پایدارسازی سیمان (CSI) پروتکل گزارش آب به منظور شورای جهانی تجارت به منظور توسعه پایدار (WBCSD) اشاره شدهاست. منتشر شده درون سال ۲۰۱۴، راهنمای توصیـه مـیکند کـه تولیدکنندگان سیمان و بتن نحوه استفاده از آب، بازیـافت یـا دور انداختن آنها را شناسایی کرده و نحوه کشیده شدن آب و نحوه چگونگی آن را مشخص کنند. CSI بـه تازگی مسائل مربوط بـه مسائل مربوط بـه مصرف آب درون تمام سطوح را درون دستورالعملهای مناسب به منظور حسابداری آب ۲، منتشر کرد که در ماه مـه منتشر شد. درون حالی کـه یک گام مـهم، صنعت نیز حتما به شیوههای نوآورانـه و فناوریهایی که مصرف آب درون تولید را کاهش مـیدهد، داشته باشد. آب ماده مصرفیترین درون جهان است؛ دومـین بتن هست که معمولاً بـه استفاده قابل توجه از منابع آب کمک مـی کند. اگر چه صنعت هنوز اطلاعات جامع و جامعی دربارهٔ استفاده از آب خود ندارد، خروج آب درون سطح جهانی بـه سرعت درون حال افزایش است. بـه غیر از ردیـابی دقیق مصرف آب، صنعت نیـازمند فناوریهای نوین هست که مـیتواند بـه کاهش مصرف آب کمک کند، زیرا کمبود آب بـه عنوان یک تهدید ناگهانی برای بقای تجاری است. بین سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۵ مـیانگین مصرف سالانـه آب درون سراسر جهان بیش از ۹۰۰۰ مـیلیـارد تن بود، هر چند کـه دسترسی بـه آب قابل استفاده بهطور چشمگیری از منطقه بـه منطقه درون سراسر جهان متفاوت است. بر طبق برنامـه جمعیت بینالمللی: براساس پیشبینیهای جمعیت متوسط سازمان ملل درون سال ۱۹۹۸، بیش از ۲٫۸ مـیلیـارد نفر درون ۴۸ کشور با استرس آب یـا شرایط کمبودی که تا سال ۲۰۲۵ روبرو مـیشوند "، همانطور کـه در شکل ۲ نشان داده شدهاست. ۵ که تا سال ۲۰۵۰ تعداد کشورهایی کـه با استرس آب یـا کمبود آب مواجه هستند، مـیتواند که تا ۵۴ درصد افزایش یـابد، جمعیتی بالغ بر چهار مـیلیـارد نفر - حدود ۴۰ درصد از جمعیت جهان پیشبینی شده ۹٫۴ مـیلیـارد نفر است؛ بنابراین، حفاظت از آب بـه عنوان نگرانی جهانی افزایش یـافتهاست. طبق گفته یونسکو، "انتظار مـیرود کـه سالانـه مـیزان مصرف آب سالانـه توسط صنعت از ۷۲۵ کیلومتر در سال ۱۹۹۵ بـه حدود ۱۱۷۰ کیلومتر بر ساعت که تا سال ۲۰۲۵ افزایش یـابد، درون نتیجه مصرف آب صنعتی ۲۴ درصد از کل انتزاع آب را نشان خواهد داد." ۶ بسته بـه درخواست و عملکرد، برخی از این آب مـیتواند بازیـابی شود. با این حال، آب صنعتی کـه از لحاظ شیمـیایی مصرف مـیشود دیگر به منظور بازیـافت یـا بازیـافت در دسترس نیست. حیـاتی هست که صنعت بـه فناوریهای مدرن دسترسی پیدا مـیکند کـه مـیتواند مصرف و در نتیجه نیـاز به آب را کاهش دهد. درون بازارهای انتخاب شده درون سراسر جهان کـه کمبود آب یک نگرانی فوری است، مصرف آب بهطور فزایندهای بحرانی خواهد شد، بـه ویژه به منظور صنایع بسیـار وابسته بـه آب، مانند سیمان و بتن. همانطور کـه اقتصادها بهطور چشمگیری وابسته بـه آب هستند، ضروری هست که صنایع اطمـینان حاصل شود که اقتصاد آب خشک نخواهد شد. CSI با پیـادهسازی استانداردهای حسابداری درون صنعت، دیدگاه واضحتری در مورد چگونگی برخورد و کاهش مصرف آب درون سیمان و بتن دارد. اما گزارشگری و بهترین روشـها نمـیتوانند بـه تنـهایی حل شود. اینجایی هست که تکنولوژی وارد عمل مـیشود.
طبق پیشبینیهای جهانی سال ۱۴۰۰ سرانـه آب بـه کمتر از ۱۴۰۰ مترمکعب به منظور هر فرد درون سال خواهد رسید و این بـه معنی ورود بـه بحران آبی است. طبق آمارهای رسمـی و به اعتقاد کارشناسان ایران درآستانـه بحران آب بـه سرمـی برد و طی سالهای آینده تأمـین آب بـه یکی از بزرگترین چالشهای کشور درون بسیـاری از استانها، شـهرها و مناطق تبدیل خواهد شد. ایران از نظر جغرافیـایی دربخش نیمـه خشک و خشک جهان قرارگرفته بـه شکلی کـه مـیانگین بارش درایران حدود ۲۵۰ مـیلیمتراست درحالی کـه مـیانگین جهانی حدود ۸۵۰ مـیلیمتراست کـه بیش ازسه برابر مـیزان بارش درون ایران است.
از دلایل بحران آب درون ایران را مـیتوان بـه موارد زیر اشاره نمود:[۱۴]
راهکارهای برونرفت از این بحران بـه صورت زیر لیست مـیشوند:[۱۴]
نویسنده و منبع: فروغ | تاریخ انتشار: Sat, 02 Feb 2019 16:47:00 +0000
عهایی از چنار بازیگر سریـال ترکی عمر گل لاله و همسر لاله را مشاهده مـی کنید.
چنار با اسم واقعی تولگاهان سایـاشمان متولد ۱۷ دسامبر سال ۱۹۸۱ مدل ترکیـه ای ، متنی زیبا درمورد دایی مجری تلویزیون و بازیگر است. متنی زیبا درمورد دایی او هم اکنون درون استانبول زندگی مـی کند.دوران معروفیت او از سال ۲۰۰۵ با حضور درون مسابقات انتخاب بهترین مدل درون کره جنوبی آغاز شد. متنی زیبا درمورد دایی او تاکنون نقش های زیـادی را درون سریـالهای تلویزیونی و فیلمـهای سینمایی بازی کرده است. او هم اکنون نقش چنار را در سریـال عمر گل لاله بازی مـی کند. ورزش مورد علاقه اش فوتبال هست و از طرفداران باشگاه فنرباغچه نیز مـیباشد.
نویسنده و منبع: فروغ | تاریخ انتشار: Tue, 21 Aug 2018 00:50:00 +0000
تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com